سفارش تبلیغ
صبا ویژن
امروز : جمعه 103 فروردین 31 ، 9:4 عصر
دانشمند زنده ای میان مردگان است . [امام علی علیه السلام]
محرم نقطه پرگار اهل ولایت

محرم راز دل بلاجویان و حرم مصفای اهل دل است، محرم نقطه پرگار اهل ولایت ، محرم کتاب خون و شهادت، شور و شعور و کتاب عشق و شکوه شقایق شیدایی و کتاب غلبه نور بر ظلمت و جهل و نادانی است.
محرم ماه حماسه و شجاعت و جوانمردی، ماه ظلم ستیزی و مبارزه با تبعیض و ذلت است.
محرم ماه امر به معروف و نهی از منکر و جمیع منکرات است.
سلام بر حسین سید و سالار شهیدان ، سید اولیاء و شقایق سرخ روئیده در نینوا و سلام بر حسین نور دیده بندگان خدا ، گلبوته سرخ باغستان سبز توحید، عطیه بزرگ سرمدی و راهنمای راه رشد و شرف و فضیلت و هدف.
سلام بر حسین که دلیری و آزادگی از قامت بلندش روئید و عشق از نامش حرمت یافت.
سلام بر حسین سالار همه ناشران عقیده و جهاد و سلام برحسین سرو بلند و آزادی و معرفت که از ذلت بیزار است و عاشق آزادی است.
حسین " ع " عاشورا را آفرید و عاشورا حسینیان زمانه را، حسین خود را در بلا افکند تا ولا و ولایت به معنا بنشیند «البلاء للولا» با خون حسین تفسیر شد و مسجدالاقصی و کعبه هدی با خون حسین بقا یافت.
حسین " ع " چون کتابی بی شیرازه، جسمش را به دم تیغ جباران سپرد تا شیرازه قرآن را مستحکم گرداند.
حسین " ع " با خون خود عدالت، مظلومیت و عبودیت را عاشقانه تعبیر کرد.
حسین " ع " همه را به تلاش و مبارزه برای دستیابی به حقیقت زندگی فرا خواند, چرا که پیام کربلا و عاشورا پیام حریت، عدالت، عزت و سرافرازی است و نباید این اهداف بزرگ در مکتب حسین فراموش شود.
اگر این اهداف نادیده گرفته شود فلسفه عزاداری و به تبع آن راه حسین(ع) فراموش خواهد شد.
حسین بر ما آموخت که چگونه، عقیده را پاس بداریم.
او راه جاودانگی معنوی و مردی را از راه درست و اصولی ترسیم کرد.
پس بر او سلام باد.



السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک شیعیان در
بزرگداشت شهدای کربلا، هر روز از دهه اول ماه محرم را مختص به یکی از
بزرگان این نهضت جاویدان می دانند.

روز اول محرم : مسلم ابن عقیل علیه السلام
روز دوم محرم : ورود کاروان به کربلا ( ورودیه )
روز سوم محرم : حضرت رقیه علیها السلام
روز چهارم محرم : حضرت حر و اصحاب علیهم السلام - طفلان زینب علیهما السلام
روز پنجم محرم : اصحاب و عبدالله ابن الحسن علیهم السلام
روز ششم محرم : حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام
روز هفتم محرم : روضه عطش و علی اصغر علیه السلام
روز هشتم محرم : حضرت علی اکبر علیه السلام
روز نهم محرم : روز تاسوعا - حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام
روز دهم محرم : روز عاشورا - حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام - حضرت زینب علیها السلام و شام غریبان
روز یازدهم محرم : حرکت کاروان از کربلا
روز دوازدهم محرم : ورود کاروان به کوفه<\/h2><\/h2>





کلمات کلیدی : سرافرازان، محرم
قسمتی از وصیت نامه شهید ابوالحسن محمدزاده
بدست رنج و بیماری نخواهم مرد در بستر   که پاسدارم من وباید در سنگر بمیرم من
«... هیچ خوشبختی بالاتر از مهمانی خدا نیست، در طول این مسیر با تمام وجودم خواهم گفت: خدایا! فقط تو را می پرستم، چون مرا و مسلمانان جهان را مورد بیشترین الطاف خود قرار دادی و رهبری امام، آن ابر مرد قرن را بر ما ارزانی داشتی، پس در راه مکتب امام می جنگم، چون ایمان دارم که دشمن امام، دشمن توست.
در هر زمان بر دشمنانت می تازم و در این راه هیچگونه درنگی روا نخواهم داشت. لذا از مسئولین محترم تقاضا دارم خود بسیجی شوید و به ندای « هل من ناصر » امام لبیک گفته و اعمالتان را با ولایت فقیه تطبیق نمایید.
ای همسر و فرزندانم و برادران و خواهرانم، در پاسداری از حریم مقدس اسلام، اسلحه ی بر زمین افتاده ام را بردارید و بر کاخ ظلم و ستم بتازید.»

« الهی عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک »





کلمات کلیدی : سرافرازان، وصیت نامه
به مناسبت سالگرد شهید ابوالحسن محمدزاده
خصوصیات شهید ابوالحسن محمدزاده:

1- عشق بی پایان به مقام امام خمینی(ره) و ولایت فقیه
2- مدیریت بالا:
برای هر کاری برنامه ریزی داشت، مثلا برای مبارزه با منکرات برای هر روز برنامه ریزی خاصی داشت، وقتی داخل شهر می آمد شهر را هم مانند جبهه می پنداشت، وقتی بوی عملیات می شنوید سریعا به منطقه می رفت.
3- عشق به شهادت:
علاقه غیر قابل وصفی به شهادت داشت، حتی برای بچه هایش از همان کودکی شان آرزوی شهادت می کرد.

شادی روح شهیدان محمدزاده صلوات




کلمات کلیدی : سرافرازان، سردار سرافراز ابوالحسن محمدزاده
به مناسبت سالگرد شهادت سردار سرافراز ابوالحسن محمدزاده


مختصری از زندگی نامه سردار شهید ابوالحسن محمدزاده
در خانواده مذهبی و متدین در روستای
چمازکتی
قائمشهر دیده به جهان گشود . در سن 7 سالگی به همراه خانواده به شهرستان محمود آباد عزیمت کردند. از کودکی شیفته امور مذهبی و دینی خصوصاً برای نماز اهمیت فراوان قائل بود. چنانکه بعد ها از دسترنج کارگری خودش یک ساعت زنگی خرید و به مادرش گفت: از این به بعد، می خواهم نماز شب و نماز جعفر طیّار بخوانم. دوران تحصیل را در محمودآباد سپری نمود، سال آخر دبیرستان به خاطر مشکلات مالی به ناچار روز ها کار می کرد و شب ها درس می خواند.  در چنین اوضاع و احوالی با نوای خوش امام(ره) از آیت الله جوادی آملی و دیگران گرفته، با دست خودش تکثیر کرده و شبانه در خانه های مردم توزیع می نمودند و اغلب تحرکات خود جوش علیه رژیم در شهر را رهبری می کردند. در بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، جهت دهنده نیروهای حزب اللهی مستقر در شهر محمودآباد و محور مبارزات علیه منکرات بودند. در بهمن سال 1358 ازدواج می کند که ثمره این ازدواج سه فرزند می باشد.علی رغم قبولی در آزمون ورودی دانشگاه آلمان و هندوستان به تحصیل ادامه نداد، او علت عدم ادامه تحصیل را چنین اظهار می کند:
می خواهم به دانشگاه خدا بروم

سپس به عضویت سپاه در آمدند و قبل از آغاز جنگ داوطلبانه برای مبارزه با منافقین به کردستان اعزام شدند. با شروع جنگ تحمیلی به جبهه ها شتافته و در عملیات فتح خرمشهر از ناحیه

مچ پا به شدت مجروح شدند.  از سال 1361 به بعد به طور مستمر در جبهه ها حضور فعال داشتند و تنها گهگاهی به مرخصی می آمدند.
شهید ابوالحسن محمدزاده از روحیه بالا و منحصر بفردی برخوردار بود. او خبر شهادت برادرانش را خود به خانه می آورد.  
او تمام لحظات عمر شریفش را وقف اسلام کرده بود و در راه اعتلای اسلام عزیز تا آخرین دم  باز نایستاد و سرانجام در سحرگاه چهار دی ماه 1365 در جبهه جنوب، عملیات کربلای 4 در منطقه ام الرصاص، به مریدش حسین(علیه السلام) اقتدا کرد و به رستگاری ابدی رسید و جاودانه تاریخ گردید.
روحش شاد و راهش پر رهرو


سردار شهید: ابوالحسن محمدزاده

نام پدر: حسین جان     یگان اعزام گننده: سپاه پاسداران     تاریخ تولد: 1337 

تاریخ شهادت: 1365/10/4     محل تولد: قائم شهر    

محل شهادت: کربلای 4 امرالرصاص      وضعیت تأهل: متأهل  

مدت حضور در جبهه: بیش از 40 ماه      میزان تحصیلات: دیپلم      

مسئولیت زمان جنگ: مسئول اطلاعات و عملیات محور یک  

  مزار مطهر: محمودآباد، گلزار شهدای آهو محله





کلمات کلیدی : سرافرازان، مختصری از زندگی نامه سردار شهید ابوالحسن محمدزاده
شفای مریض

وصف های کثیری از قبیل شفا دادن مریضان و مستجاب الدعوه بودن در رابطه با این
مادر غیور گفته شده که در این یادداشت به یک مورد آن اشاره می کنم:

شنیده شده بود که مریضی وجود داشت که دکتران او را جواب کرده بودند و راه چاره ای برای او نبود و آنها که آوازه ی مادری(مادر شهیدان محمدزاده)
را شنیده بودند که تولدش با کرامات خاصی بوده و خدا به او عنایت داشته و
مستجاب الدعوه است بر آن شدند که به نزد او بروند و مشکلشان را بیان کنند.
وقتی به نزد آن مادر رفتند و مشکلشان را گفتند آن مادر جرعه ای از لیوان
آبی را نوشید و بقیه آن را به مریض داد و به آنها گفت که تا سه روز دیگر
انشاءالله خوب می شود این ماجرا گذشت تا اینکه بعد از سه روز آن مریض به
طور کامل خوب شد و همگان را متعجب کرد. البته به نظر من جای تعجب هم
نداشته ، انسانی با چنین کمالات که بی شک خداوند متعال به او نظر خاص دارد
و دلش مالامال از عشق خدا بوده می تواند به لطف پروردگارش مریضان را شفا
بدهد. خود من هم بارها از نوه اش که همنام شهیدشان ابوالحسن محمدزاده هست خواسته بودم که از مادر بزرگت برای من طلب دعا کن که مشکلم حل شود و او هم برای من دعا  کرد و مشکلم در فردای آن روز حل شد.




 آری شهیدان ابوالحسن، ابوالقاسم و هادی محمدزاده در دامان چنین شیرزنی از فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) پا به عرصه وجود گذاشتند و پرورش یافتند تا  ایمان و ایثار وفداکاری و از
خود گذشتی و پاک بودن را برای ما نسل سومی ها به ارمغان بیاورند. باشد که
راهشان را ادامه دهیم.






کلمات کلیدی : سرافرازان، شفای مریض
تولد خوبی ها

میخواهم برایتان از شیر زنی بگویم که با آمدنش انوار الهی را با خود برای
زمینیان به ارمغان آورد و سرود لبانش مقاومت و پاسداری بود. مادری از
قبیله زینب(سلام الله علیها) که فرزندان خود را فدای دینش کرد و همچون زینب سرو قامت ماند تا به همگان گوشزد کند که ما از هیچ چیز نمی هراسیم.

زمزمه هایی در شهر پیچیده شده بود همه جا صحبت از زنی بود که می گفتند بچه ای در شکم دارد که اذان می گوید و صدای
دلنشینی دارد. وقتی این ماجرا به گوش رضاخان رسید او احساس خطر کرد که
مبادا او کسی باشد که حکومت او را سرنگون کند از همین رو به مأمورانش
دستور داد تا آن زن را دستگیر کنند. او را در یکی از بیمارستان های خصوصی
تحت مراقبت کامل نگهداری کردند که اگر فرزندش پسر بود او و پسرش را بکشند
و اگر دختر بود آزادشان کنند. روزی از این روزها در نزدیکی سحر ناگهان به
اذن خدا نگهبانانی که جلوی اتاق آن مادر کشیک می دادند به خواب رفتند
ناگهان
چند نور که میگویند فرشته بودند وارد اتاق شدند و آن فرزند را به دنیا
آوردند و اورا در پارچه سبزی پیچیدند و در کنار مادر گذاشتند و رفتند.
خواست خدا اینگونه بود که فرزند دختر بدنیا بیاید و آنها نجات یابند (گفته
می شد فرزند تا اواخر وضع حمل احتمال پسر بودن داشت) وقتی سربازان بیدار
شدند و دیدند فرزند دختر است آنها را آزاد کردند.آری خواست خدا بر این بود
تا او بماند و فرزندان صالحی (شهیدان محمد زاده) را به دنیا بیاورد تا جانشان را برای آرمان های مقدسشان فدا کنند.

وصف های کثیری از قبیل شفا دادن مریضان و مستجاب الدعوه بودن در رابطه با این مادر غیور گفته شده که در مطالب بعدی برایتان می گویم.   ادامه دارد...

(به روایت از ابوالحسن محمدزاده نوه مادر شهیدان ابوالحسن ، ابوالقاسم وهادی محمدزاده)





کلمات کلیدی : مادر شهیدان محمدزاده